بدون شرح...
يكشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۵۵ ب.ظ
با تو گفتم بیا...
که زندگی ام باتوست...
گفتم دیوانگی های مرا...
نقطه به نقطه...سطر به سطر...
چون غزلی سپید...سر بکش...
گفتم بیا...وتو...
در شیارهای دو خط موازی...با من همراه شدی...
گذشتیم و گذشتیم...
از آبراه یقین...از خرابه های تردید...
نغمه هایی بود...گاه شاد...گاه غمگین...
رفتیم و رفتیم...
من اما... در تلاش پیوستن...هر بار دلم می شکست...
نه دور .... نه نزدیک...
رفتیم و رفتیم...
گذشتیم و گذشتیم...
باران گرفت... چتر احساس گستراندیم...
سوز سرما... به آتش نگاه فرو خوردیم...
رد پایمان اما...روی برف ها...دو خط موازی بود...
در انتظار پیوستن...
رفتیم و رفتیم...سوختیم و سرودیم...
سفر ما اما...نه دال دلیل داشت... نه نون پایان...
بی وقفه می رفتیم... بی وقفه می خواندیم...
رد پای ما روی برف ها...
اما...
هنوز...دو خط موازی بود...
- ۹۲/۰۷/۰۷